خواستم دور باشم، اما نخواستم قبل از خطِ زرد بایستم. نخواستم درجا بزنم و نفهمم از کجا دور میکنم خودِ خویشتنم را. من، پاف، بیستو سه سال و اندی ساله، همینجا، روبرویِ خاطراتِ بدِ زندگیام، میایستم، ناخون در گوشت فرو میکنم، اما خط را میلیمتری عقب نمیروم. لبخندم را کَج نمیکنم. قلبم را ثانیهای فشارش نمیآورم.
چونکه؛ اگه خودم برای خودم نه، پَس کی؟
[برای من و ترسم از بیستویکِ اردیبهشت] داشتیم کامینگ بَک تو لایف میکردیم، نذاشتی....
ما را در سایت داشتیم کامینگ بَک تو لایف میکردیم، نذاشتی. دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : pardarshab بازدید : 164 تاريخ : پنجشنبه 9 خرداد 1398 ساعت: 2:16